از جمشید بسمالله تاکانال بُنبست؛ عامل بالارفتن قیمت دلار در ایران پیدا شد!
رویداد۲۴| «روی چهارپایهای (در پاساژ افشار) میایستد و نرخ ارز را تعیین میکند!» محمدرضا رحیمی معاون اول دولت محمود احمدی نژاد ۳۰ مهرماه ۱۳۹۱ با گفتن این جمله نواسانات قیمت دلار در بازار ایران را به گردن دلالی انداخت که بعدها در گفتگو با روزنامه تعادل گفت وقتی از زندان آزاد شده اسم خودش را در گوگل جستجو کرده و دیده که اسمش بالاتر از اسم جمشید مشایخی در این موتور جست وجو نمایش داده میشود، چون معاون اول رئیس جمهور اسم او را بینالمللی کرده است!
دیروز دوشنبه ۱۰ دی ماه محمدرضا فرزین رئیس کل بانک مرکزی اعلام قیمت توسط یک کانال به اسم «بن بست» را دلیل افزایش نرخ ارز دانسته و گفته «دوستان میگویند کانال بنبستی که ساعت ۹ صبح نرخ [دلار]میگذارد در آمریکا ثبت شده است. تمام سرورهای این کانال هم در آمریکاست. ۹ صبح که معاملهای صورت نمیگیرد، این کانال نرخ میگذارد و صرافیها هم از روی آن نرخ میگیرند.»
تصور میشد تجربه سلاطین سکه و دلار و قیر و سلاطین دیگر که در مقطعی از سالهای اخیر مقصر تنشهای بازار قلمداد شده و مجازات شدند مسئولان کشور را به این نتیجه رسانده باشد که دیگر نمیتوان با این بهانهها از زیر بار مسئولیت حفظ ارزش پول ملی شانه خالی کرد.
به لطف مفاهیم ساده سازی شده اقتصادی در صفحههای اینستاگرامی و البته تجربه تاریخی حالا دیگر جامعه ایرانی از آن تنش و اضطراب سالهای ابتدایی دهه ۹۰ خورشیدی عبور کرده و میتوان گفت علیرغم انتقادها، افزایش قیمت دلار و ارزهای خارجی و یا به عبارت دیگر سقوط ارزش ریال نه کسی را متعجب میکند و نه غافلگیر!
افزایش و کاهش قیمت دلار دیگر کسی را متعجب نمیکند
ایرانی سال ۱۴۰۴ آنقدر این بالا و پایینها را دیده که هم میداند مفهوم سفته بازی چیست و هم به خوبی درک میکند سقوط و یا حفظ ارزش ریال درمقابل ارزهای خارجی وابسته به عواملی، چون بازگشت ارز حاصل از صادرات فراوردههای پتروشیمی و بنگاههای صادراتی دیگر از یک سو و هزینههای ارزی کشور از سوی دیگر است.
همان روزها که معاون اول احمدی نژاد «جمشید بسم الله» را مقصر افزایش قیمت دلار اعلام کرد یکی از رسانهها در نقد این رویکرد نوشت «هرچقدر هم که این اقتصاد بیمار باشد و درگیر مشکلات، بازهم به معنی نفی تمام مبانی علمی وچارچوبهای پذیرفته شده آن نیست. حتی اگر چشم بر تمام مبانی علمی و نظری ببندیم و بپذیریم بازار ارز کشورمان انحصاری نیست و مبانی تعیین قیمت در آن بر اساس مکانیزمهای بازار صورت میگیرد، مطرح کردن این مسئله که شخصی همچون جمشید بسم الله در آن قیمت تعیین میکند، چقدر درد آور و تاسف برانگیز است.
مگر میشود در اقتصادی که تنها حجم مبادله ارزی بانکها و موسسات اعتباری آن در سال ۹۰ بالغ بر ۳۶۳ میلیارد دلار بوده نرخ ارز را یک نفر تعیین کند؟ اگر چنین آدم پرقدرت با نفوذ و ومتمولی وجود داشته باشد که باید در مقابلش سر تعظیم فرودآورد ودر محضرش تلمذ کرد»
این استدلال منطقی را میتوان امروز هم با کمی تغییر اعداد در مورد ادعای اخیر رئیس کل بانک مرکزی درباره تعیین قیمت روزانه دلار توسط یک سایت خارج نشین به نام «بن بست» مطرح کرد.
دستمزد بالاترین مقام اجرایی کشور حتی ۱۰۰۰ دلار هم نیست!
سقوط پیاپی ارزش پول ملی چنان تیشهای به ریشه اقتصاد این کشور زده که میتوان آن را از زاویهای دیگر نیز بررسی کرد. مسعود پزشکیان، رئیسجمهور مهرماه گذشته در اولین نشست خبری خود حقوق دریافتیاش را رقمی حدود ۶۰ تا ۷۰ میلیون تومان اعلام کرد.
اگر در سال ۹۱ تحلیلگران اقتصادی از تعیین نرخ دلار در سراسر کشور توسط یک دلال ابراز تاسف میکردند امروز نکته تاسف آور در مورد اقتصاد ایران این است که دستمزد ماهانه بالاترین مقام اجرایی کشور حتی ۱۰۰۰ دلار هم نیست!
این موضوع نشان دهنده وضعیت وخیم دستمزدها است که تنها یکی از تبعات آن جذابیت بیش از پیش مهاجرت نیروی کار ماهر از کشور است.
اگر زمانی وضعیت به گونهای بود که فردی مثل محمدرضا رحیمی نام جمشید بسم الله را بر سر زبانها بیندازد و او را به چهره روز اقتصاد کشور تبدیل کند دیگر نه آن شرایط برقرار است و نه از فردی، چون محمدرضا فرزین که خود در جرگه اقتصاددانان کشور با سابقه تدریس در دانشگاه و تالیفات متعدد قراردارد، انتظار میرود با چنین ادعاهایی از زیر بار مسئولیت بانک مرکزی شانه خالی کند. چه بسا شرایط به گونهای است که قبول مسئولیت، اندکی همدلی اجتماعی را هم برای مسئولین اقتصادی کشور به دنبال داشته باشد.
انگار وزیر اقتصاد خواب تشریف دارند
تحویل بگیرید